تلخ

ادامه مطلب تیرماه 

زمان رفته رفته در حال عبور کردنه،اما نمیتوانیم زمان معینی مشخص کنیم برای هدفی،ذهنمون آشفته از یک زندگی که میگوییم آخرش خوشبختیست!! ولی به قول دوستم که گفته بود آن موقع چندساله هستیم !؟

ما به حال مملکتمون به تاریخ هزاران سالمون غصه میخوریم،فکر میکنیم خیال میکنیم و غرق میشویم در رویاها... دلمان میسوزد چگونه خوشبخت باشیم وقتی که زندگی همیشه با مشکلات،سختی،درد،دلسوزی و افسوس برایمان بوده،ما مردم باید بهترین شهروندان در جهان باشیم،ما میدانیم بهترین سرزمینیم در جهان! اما زندگی و آرزوهایی که برای خودمان حتی برای مملکتمان داریم،براحتی بخاطر افکار شوم شیطانی یک نفر از بین رفته.

با این همه ثروت ملی منابع طبیعی هر روز این زندگی با چالش های جدید،پر از استرس مواجه ایم حتی برای زنده ماندن از ترس ویروس بنام کرونا!!!

یه عده فقط خوب حرف زدن و بازی با کلمات یاد گرفتند اما در عمل چیز دیگه ای ثابت شده،رهبر و دولتمردان خلاصه تمام حرفهایشان از خشونت، تهدیده اما انگار نمیدانند خوشبختی یعنی چه؟ درسته هنوز هم کارهای زیادی هست که میتوانیم خودمان را شاد کنیم و انتظار نباید داشته باشیم از دیگران ...

در زمان نزدیک شدن به انتخابات دو اسفند بعضی از دوستانم برای عده ای تبلیغات میکردند و حتی بمن زنگ زدند و بعضی پیامک دادند برای نماینده دلخواهیشان که من رای بدهم اما من دلیلی برای دادن رای نداشتم و رای ندادم. نماینده های اخیر چکار مفیدی برای شهر دیارم جامعه ام انجام داده اند که من دلم خوش بوده باشه !حتی در اون زمان اون کاندیدا بهترین بودند از لحاظ محبوبیت شهرت و.. اما چیکار کرد!!! در حال حاضر همان نماینده فعلی با اینکه استان گیلان شهر لنگرود در وضعیت قرمزی قرار گرفته هست اما همان نماینده کسی که از اقوام آقای لاریجانی هم هست نمی تواند کمکی کند!!! او کجاست ؟ شاید پیروز نشدن در انتخابات ناراحتش کرده باشه اما فعلا همان شخص نماینده لنگروده اما کجا هستند نه فرمانداری نه نماینده ای نه شورای شهری کجایید!!! اونوقت دولتمردان به مردم می گویند مردم کمک کنند ! پس اینها چیکاره اند ! بمیرید بهتره تا اینکه زنده باشین..

امیدوارم هرچه زودتر این مصیبت بزرگ جهانی از بین بره .... بلاخره یه روزی خواهد رسید که خیلی ها باید جوابگوی درد مشکلات مملکت باید پاسخگو باشند از بزرگشان تا کوچکترین عضو دولت... و امیدوار باشیم که سال جدید و فصل بهار فصل بیداری ما مردم ایران باشد. 

درد و غم

بزرگ شدیم زنده ایم نفس میکشیم 

بهمن ماه 1398 اینجا تهران... 

ماه دی پراز حاشیه گذشت ،فریاد های بی اثر گذشت،هیچ خیری ندیدیم تا الان.

هرسال لاله زاری داریم،در گوشه و کنار شهرها گریه زاری و آه ناله داریم.

مردم غمگین به ظاهرشادیم،به کی بگیم این درد سنگینو ،هرماه هرسال ما سیاهی داریم.

خودمون زدیم به کوری ..

بعد پاییز تلخ،سوز سرمای زمستان آمد ولی از بخت بد این سرزمین شوم، گریه زاری آه ناله داریم.

کاش ماهم توی خواب ناز میرفتیم ..

حرف درد و غم زیاده ....

سقوط

تو سقوط خواهی کرد 

کمی عمر لازم است و آن روز جشن جوانی من است . 

آزاده باش

آزاده باش هرکجا هستی 

این جماعت تمام هستی مان را گرفته اند ، شور نشاط شادی مارا گرفته اند،برخیز برخیز تا به حرمت قرآن دعا کنیم،از عمق جان خدای جهان را صدا کنیم،فکری به حال دین خدا کنیم،باید دوباره قبله خود را عوض کنیم،یک کار خیر محض رضای خدا کنیم.مردم در کویر تشنه پی آب رفته اند ،در جستجوی نور کدامین ستاره اید.

روزگار غمگینیست، شاید یه روز خوب بیاد ... 

پیر ملعون

مگه آدم چقدر تحمل دارد ،زندگی و آرزوهایی که به راحتی توسط یک فرد ذره ذره از بین می رود. یعنی زندانی بودن و هرکار میکنی تا خودت را نجات بدی اما یه عده وضعیت را روز به روز خراب تر می کنند و بخاطرشان زندگی به مرداب لجن، آرزوهای که بدست آوردنش سخت سختتر می شود، ما همیشه نباید تحمل کنیم که هرچیزی میگویند ما بگوییم چشم .. چرا ما باید همه چیز را تحمل کنیم ، چرا اون سه گروه فقط باید تایید کنند .. یعنی اون سه گروه میدانند ما مردم‌نمی دانیم؟ یعنی تمام‌مردمت نادانند ؟ پس این فریادها چیست که تو صداهایشان را واقعا نمی شنوی؟ اسم این فریادها را  تو میگویی  اغتشاش!!! تو راست میگویی و ما دروغ؟ چرا ما باید همه چی تحمل کنیم ؟ چرا ما نباید زندگی که حق ماست خوشبختی که حق ماست بخاطر تو ریش سفید خراب شود .. تو نادان ترین فرد روی زمینی ،تو‌ ترسو ترین فرد روی زمینی ،تو‌ملعونی !من تورا هیچ حساب نمیکنم چون در قلبم مرده ای ، من قلبم از همه فریادها شکسته شده است ،من دیدم ناراحتی برادروخواهرهایم و ناراحتی پدرمادرهایی که بخاطر تو نمیتوانند از زندگی لذت ببرند.بخاطر اینکه تو نادان ترین فرد روی زمینی که با این همه ثروت ملی اما فقیرترین کشور و مردم روی زمینیم .. من از تو متنفرم .. کاش میتوانستیم کاری کنیم میلیون ها نفر آرزویشان مرگ توست. من از تو‌متنفرم ریش سفید ملعون .. سخت است ،زندگی که تو برای ما خرابش کردی برای مردمانت ، آرزوی من‌مرگ‌توست و خواندن تاریخ که روزی با رفتنت شروع می کنیم به خواندنش ! و میدانم خدایی هست ،آن روزی را میبینم که با خواندن تاریخ زندگیت ،حتی کسانی که دوستت داشتند هم از تو متنفرخواهند شد.