کجا هستم

برای آرامش

آینده

قله توچال

قله توچال اوایل تابستان 1399

 

میدونید گاهی اوقات می خواهیم همه چیز را از نو شروع کنیم تا اوضاع را درست کنیم برای آیندمون!
در راه برف، اوایل شروع فصل تابستان نَوَدونُه بود، زیباترین دروغ هایی که برای این کشور مرز بوم گفته شده از دور تماشا کردیم و همه مامردم به نوعی ساده دلمون خوشه در گوشه کنار این‌خاک...
ولی ...
واقعا می توانیم کشورمان را دوباره آغاز کنیم!!!؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

ازدواج اجباری

نمیدانم شما هم مخالف هستید یا موافق؟

حتما شماهم میدونید طرح ازدواج اجباری که این روزها در فضای مجازی و رسانه ها مطرح شده،اما شخصی که این طرح ازدواج روی قلمش آورد اصلا نماینده مجلس نیست،شاید خود همین آقا (ادریسی) نفسش از جای گرم بلند میشه همچین طرحی رو به زبان و قلمش آورده ،بعضی مواقع هم خیلی باید دقت کنیم به خصوص حرفهایی که به آینده،خانواده و مردم بخصوص جوانان مربوطه که در نظام کشور بیان میشه.

جدا از خنده شوخی ساختن جوک ،توئیت برای ازدواج اجباری برای من سواله چرا فقط به موضوع انحراف جوانان فکر کرده و دلایلی که خودش مطرح کرده برای جلوگیری از بهم نزدن بنیاد خانواده ها و این طرح به نشریه اش اضافه کرده و بحث داغ این چندروز دنیای مجازی و رسانه ها شده است.

کاش بجای فکر کردن برای تصویب قوانین ازدواج اجباری ،کاش بفکر ایجاد شغل،مسکن،کاهش تورم و شادی و آرامش برای مردم کشورمون باشیم نه برای طرح اجباری بخصوص ازدواج، که ازدواج  امری اختیاریست نه اجباری....

بنظرم گاهی احتیاجه هیچ اهمیتی ندهیم به بعضی حرفها،با فتوایی که داده حاج آقا انگار از دنیا بی خبره و فقط به موضوع انحراف جوانان فکر کرده.

حاج آقا تو قرن21 فتوا بسه.... سکوت اختیار کنید لطفا

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

رویای کودکی

شاعر گفته 

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

اما باور نکن ...

نمیدانم

شاید خانه پدری گورستان تمامی رویاهای دخترانه است

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

رویای مهربانی

شمال و جنوب نداره، زنده بودن چقدر خوبه ، حتما ما آدما باید در حال مرگ باشیم تا قدر زنده بودن و کنار هم بودن رو بدونیم!!! کاش خدا به همه ما انسان ها قدرت و اراده قوی بدهد که تمام‌کدورت ها،کینه ورزی ها، دروغگویی ها و چشم‌ تو هم‌چشمی ها و حسادت ها ... کنار بگذارند شاید اینگونه بتوانیم شاد باشیم و در کنار هم مهربانانه زندگی کنیم .
بعضی ها با فکر دیگران زنده اند انگار

متوجه ای؟ 


لئو تولستوی نویسنده روسی رُمان جنگ و صلح او می گوید
انسان نمی‌تواند به تنهایی و برای خود زندگی کند...
این مرگ است نه زندگی... ما باید کنار همدیگر زندگی کنیم مهربان باشیم و همدیگر را درک کنیم تا قدر زندگی را بدانیم .

زمستان 97 

خلیج فارس


پ.ن: این متن با فیلمی از زمستان سال قبل در جنوب ایران در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

اوریانا فالاچی

خلاصه زندگی از یک زن تاثیرگزار ایتالیایی کسی که دوبار به ایران سفر کرد 
خلاصه از یه تاریخ و یک زن شجاع


اوریانا فالاچی


او به ایران آمد و شرط مصاحبه با رهبر ایران داشتن حجاب بود،فالاچی پذیرفت . با چادر در مکان مصاحیه با رهبر ایران حاضر شد.یک زن شجاع مثل فالاچی در کنار رهبر ایران محکم قوی با اراده چادر را از سرش کشید وگفت حجاب اجباری زیر پا گذاشتن حقوق زنانه ( او یک شیرزن بود واقعا که بدون ترس از رهبر و روحانیون و انقلابیون مذهبی، چادر را از سرش برداشت نه به حجاب اجباری)
روزنامه نیویورک تایمز هفتم اکتبر 1979 مصادف با یک شنبه 15 مهر 1358
فالاچی: اینطور نیست امام. در هر صورت من فقط راجع به پوشش صحبت نمیکنم،بلکه منظورم شرایط پس از انقلاب است که زن ها در آن قرار گرفته اند.این حقیقت که آن ها نمی توانند در دانشگاه در کنار مردان تحصیل کنند یا با مردان کار کنند یا با مردان به استخر یا به ساحل بروند.
اصلا شما با چادر چطور شنا می کنید؟ (مصاحبه را در یوتیبوب میتوانید ببینید)
خمینی :امورات ما به شما ربطی ندارد.شما مجبور نیستید چادر سر کنید،اگر خوشتان نمی آید نپوشید.
فالاچی :از لطف شما خیلی ممنونم و از آنجا که خودتان گفتید من این چادر احمقانه و قرون وسطی ای را بر میدارم و سپس چادر خودرا بر میدارد.
فالاچی بعدها میگوید: در آن لحظه امام دلخور شد و به چابکی یک گربه از جا برخواست و اتاق را ترک کرد.
چنان سریع که من از مرد مسنی مانند او توقع نداشتم.
فالاچی قبل از آن، مصاحبه ای با آخرین شاه ایران داشته ، مصاحبه ای که بسیار در غرب سروصدا میکنه و روزنامه ها مینویسند: امپراطور جنسیت زده،مصاحبه با شاه پرشیا
اما این اوریانا فالاچی چه کسی بود که میتوانست بزرگترین مردان جهان را به چالش بکشونه؟
ما مردم اوریانا فالاچی را با کتاب( یک مرد ) میشناسیم.
کتابی با ترجمه یغما گلرویی،که بعدها فالاچی یه حالی هم به گلرویی داد و گفت کتاب منو بی اجازه ترجمه کردی !!!
دوست عزیز!
ترجمه کتاب یک مرد در ایران مرا خوشحال و شگفت زده کرد.خیلی ها هنوز آن کتاب را بهترین کارم میدانند.هرچند خودم معتقدم بهترین اثرم آن است که فردا خواهم نوشت.
از چاپ کتاب (نامه به کودکی که هرگز زاده نشد) به زبان فارسی هم احساس خوشبختی خواهم کرد .این دوکتاب را دوست میدارم.
من چند بار به سرزمین قالی های پرنده سفر و با شخصیت های سیاسی مصاحبه کرده ام.
نمیدانم که مصاحبه ها در آنجا چاپ شده اند یا نه!
به هرحال از ترجمه شدن هرکدام از کتاب هایم که امکان چاپشان در ایران باشد خوشحال میشوم.همانطور که خودتان نوشته بودید کشور شما عضو قانون جهانی حق مولف نیست ولی این موضوع اهمیتی ندارد.
همان شاخه گلی که از ایران برایم فرستاده بودید را به حساب حق تالیف خود از این کتابها می گذارم.
لطفا چند نسخه دیگر از ترجمه کتاب ها را برایم بفرستید.
با تشکر 
اوریانا فالاچی
کتاب یک مرد روایت عشق فالاچی و مردی یونانی در انتظار اعدامه،مردی که با دیکتاتور یونان (پاپادوپولوس) مبارزه کرده.
فالاچی از معشوق یونانیش باردار شد، اما در یکی از روزهای تعقیب و گریز جنین سقط شد کتابی نوشت بنام نامه به کودکی که هرگز زاده نشد...
چه چیزی فالاچی را اینگونه محبوب کرده بود؟ هرجا جنگ،دیکتاتوری و آشوب بود،او هم بود.
از ویتنام و مکزیک کتابی نوشت بی نظیر که فکر کنم همه هم نسلان منو  انقلابی و عاشق خواندن نوشتن کرد:
زندگی جنگ و دیگر هیچ 1970 ترجمه لیلی گلستان
برنده جایزه آمبرگنو درو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و…) شد.

اوریانا فالاچی در اروپای به خاک و خون کشیده شده بین دو جنگ جهانی به دنیا آمد :1929
پدرش  یک پاتیزان بود، از مبارزان دیکتاتوری موسولینی.
اوریانا از 9 سالگی در کنار پدرش جنگید.
ایتالیا توانست موسولینی را شکست بدهد و به آزادی برسد(اوریانا بعدازآن در جستجوی این آزادی در همه جهان بود)
فالاچی یک مبارز،خبرنگار،روزنامه نگار،نویسنده،و معترض بود .
در طول سال ها فعالیتش برنده جوایز معتبر مختلفی در حوزه ادبیات و رزونامه نگاری سیاسی و جنگ و زنان شد.
جنجالی ترین کتابش ( مصاحبه با تاریخ) نام دارد.
که مصاحبه هایی بی نظیر،سراسر چالش پر از خشم با مردان بزرگ همچون مهاترا گاندی، علی بوتو،یاسر عرفات،محمدرضاشاه پهلوی،هنری کیسینجر ،ویلی برندت و آیت الله خمینی و ...
فالاچی به اینکه سوزه هایش رو خشمگین میکنه و نقاب از چهرشون بر میدارد شهرت داشت و او یک نترش شجاع دل بی باک از هر مرد بود.
فالاچی آئیست بود و حتی به وجود خدا هم باور نداشت، با رهبران مذهبی جهان هم دشمن خونی بود.
هرچند یکبار در سال 2005 به دیدار پاپ رفت،نه برای مصاحبه ، برای دیدار
فالاچی به سرطان مبتلا شد،معتقد بود خدایی وجود ندارد که شفاش بدهد،پس بهترین کار اینه کار پر چالشش را کنار بذارد و استراحت کند.
که بعد حمله تروریستی 11 سپتامپر اتفاق افتاد، فالاچی استراحت را کنار گذاشت و کتابی نوشت:
خشم و غرور و گفت که اسلام جهان غرب را نابود خواهد کرد و مسلمانان باید به کشورهاشون برگردونده شوند.
در سال های آخر زندگیش،هرجا در ایتالیا میخواستند مرکز اسلامی بسازند،تظاهرات راه می انداخت و کاری میکرد آنجارا تعطیل کنند. این بود یک زن نترس شجاع بی باک ایتالیایی 
میگفت من از 9 سالگی با دیکتاتورها جنگیدم ،در جنگ جهانی بودم،جنگ ویتنام... حتی مسلمانان دنبال کشتن من هستند اما آخرش سزطان منو از پا درآورد.
در فلورانس متولد شد و در فلورانس در گذشت یک تاریخ یک زن .... 1929-2005
یقه منو نگیرید که چرا به مسلمان بودن و حجاب دارید توهین میکنی من هیچ کاره ام چون همه چیز داخل کتابهاست و ازش روایت کرده ام.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰