کفش کودکی را ،دریا برد

کودک روی ساحل نوشت: دریای دزد


آنطرفت تر:مردی که صید خوبی داشت

روی ماسه ها نوشت:دریای سخاوتمند


جوانی غرق شد

مادرش نوشت: دریای قاتل


پیرمردی مرواریدی صید کرد

نوشت :دریای بخشنده


موجی نوشته هارا شست

دریا آرام گفت

به قضاوت دیگران اعتنا نکن

اگر میخواهی دریا باشی


برآنچه گذشت،برآنچه شکست،برآنچه نشد،

حسرت نخور


زندگی اگر آسان بود

با گریه آغاز نمیشد